خلوتی عین جلوت و حضور، در میان یارانی ناآشنا و دیرآشنا با دلهایی مهربان، لبانی شیرین و زبانهایی پر ز مهر! دلم در هوای فضایی است که در آن از غیرت و درشتخویی نشان نباشد و نداها سرشار از سلام و سلام باشد[1]. دلم در پی آن هوایی است که در آن نه تنها یاران نیکوسیرت غلغله ی سلام سردهند، بلکه گنهکارانی چو من نیز سایهای ازسلام بیابند تا در زیر آن لختی از سرزنش شنیدن و دشنام خوردن بیاسایند. سراسیمه مشتاق تجربهی سلامم. سلامی که با خود فضایی خلق کند که جوانههای عاطفه در آن بر تنه ی ستبر عشق سبز شوند و تبدیل به شاخههای انبوه و پر از شکوفه های مهربانی شوند.
سلامی که از مرزهای تلخی زمانه عبور کند و چهرههای عبوس و ترشرو را به فرمان خویش درآورد. دلم در پی مهربانی است. خدای مهر و خوبیها به پیامبر رحمت گفت که به مهرِ خدایی بود که نرمخوی شدی ور درشتخو و سنگدل بودی مردمان از پیرامونت پراکنده میشدند[2] کنون در پی آن یار شمع انجمنم که بر ما مهر آورد و دلهای پراکنده ی ما را به سلامی به هم نزدیک کند. در آستانهی بهار چقدر سلام را میفهمم و تا چه حد در برابر آن بیتاب و نیازمندم.
ابراهیم خلیل که دوست خدای رحمان بود ما را به سلام میخواند و به خلوتی دعوت میکند که در آن یاران با سلام بر هم درود فرستند. او از سلام، از کلمه طیبهای سخن میراند که چون درخت پاکیزه ریشهای استوار در جانهای مردان خدا دارد و شاخههای آن در آسمانها پراکنده است. او سلام، آن درخت کهنسال و پرناز و دلکش را به ما نشان میدهد که پیری ندارد و هر زمان به نحوی و در هر مکان به رسمی جلوه میکند، میوه میدهد و هماره زاینده و ثمر بخش است. سایهی آن گسترده و فراگیر است[3]! و هر که نام او را بر زبان جاری سازد در پناه خود جای دهد. سلام اسم اعظم است که چون بر زبان آدمی جاری شد، کسی را یارای کنکاش درون او نیست[4]. این امان خدای رحمان است که گفت که هر که بر شما سلام آورد نگویید که ایمان نداری. مگر شما سوداگرید که درپی سنجش عیار ایمان آدمیان هستید و مگر پیش از این شما چگونه بودید؟ و اینک چگونهاید[5]؟! ما را چه به ایمان آدمیان! ما که در عین نقصانیم که باشیم که بر دیگری خرده بگیریم؟! کلمه ی پاکیزه سلام بر هر گناه و کاستی پوشش است. چون سلام گفتی ندا درآید که به درون درآیید که شما در امن و امانید!
که درآ درآ عراقی که تو هم ازآن مایی!
راه سلام، گشاده راهی است که خدای مهربان با نورخود ما را بدانجا کشیده است تا در کنار رنجهای این دنیایی، مزههای عشق و مستی را مزمزه کنیم[6]! سخت خسته و دلتنگم. دلم هوای آن یار مهربان کرده است تا لختی از دنیا و شرو شور آن بیاسایم و با خدایی ملاقات کنم که به پیامبر خود گفت که به آدمیان سلام بگو و بگو که خدای شما مهربانی را بر خود فرض کرده است و شما را دوست دارد. بر این حدیث ایمان دارم که او پرده پوش است و مهربان و از گناه بندگان در میگذرد و زبان به سرزنش بندهی چو منی بازنخواهد کرد[7]. پ
یشگاه او دارالسلام است! بهشت سلام و ایمنی است. در آنجا نیازی نیست بخود اندیشهای رهدهی و حیلهای برگزینی[8]! هر سلامی که ندا دهی سلامی رساتر و تحیتی جانفزاتر دریافت کنی. در محضر سلام همهی امتیازها فرو میریزند و همه ی تعلقها رنگ میبازند. تنها رنگ، رنک بیرنگی است. در این پیشگاه تفاوتی بین بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، بالا و پایین، فرمانروا و فرمانبر، سیاه و سفید، زشت و زیبا، زن و مرد، عرب و عجم و هر آنچه فاصلی بین آدمیان ایجاد کند نیست. همه بندگان یک خدا هستند و همه آرزومند سلام اویند. در این پیشگاه فضل و برتری از آنِ کسی است که نسبت به سلام دادن پیشی گیرد.
هر چند پرگناهم، میانهی بهشت و دوزخ صلا دهم، ای یاران با ایمان، سلام بر شما، و به شنیدن پاسخ ایمان دارم که آنان نشانهای از خدای سلام دارند[9]. خدایا چقدر مشتاق سلام توام! خدایا تو چنانی که من دوست میدارم پس، مرا چنان بیارا که تو دوست میداری[10]! دوستان و یاران عزیزم را می شناسم. نیازی نیست که رخ به رخ با آنان آشنایی داشته باشم. آنان نشانهای با خود دارند که برای من آشنا است. مدتها است که در تلاشم که با زبان نشانه با آنها طرح دوستی بریزم. هر روز هزاران تیر دعا و سلام برایشان رها میکنم و از دل ثنایشان میگویم. میدانم که آنان هماره در حال و هوای تسبیح حقند، بر دیگران سلام گویند و در نهایت سپاس خدای را بر لب جاری سازند[11]. نیازی نیست که من تسبیح آنان را بشنوم، شاید گوشم سنگین است، لیکن روی گشاده، دل مهربان و زبان شیرین حکایتی از شیرینی آن شهد ذکر سلام است که بر لب آنان جاری است و من آن را دوست دارم. خندههای بیحساب و امیدهای جانبخش بازتاب سلام ایشان بر جان ماست. به این حدیث ایمان دارم که ایشان مرا به سرای سلام دعوت میکنند[12].
کشتی نوح که خواست هبوط کند، خدای سبحان به نوح گفت که با سلام فرود آیید که درهای فراوانی را بر روی شما و آیندگان گشودم[13]. و هنوز از پسِ سالیان دراز و گذشتِ روزگاران، نسلهای بیشمار آدمی از فزونی بیحساب آن سلام بهرهورند. فرستادگان خدای عزیز نیز که بر ابراهیم فرود آمدند، بر او سلام گفتند و ابراهیم نیز سلام گفت. نتیجهی آن سلام اسحاق و یعقوب و یوسف پیامبر زیبایی بود[14]. یعقوب به ما آموخت که سلام نهایتا بر آتشِ حسد چیره خواهد شد هر چند حسد خانه ی دل را به آتش کشیده باشد. آری آتش حسد را نیز باید با پاسخ سلام سرد و آرام کرد. یوسف نیز نشان داد که سلام حتی در خانهی فرعونیان کارساز است. عزیز مصر نیز در برابر سلام او سر تعظیم فرود آورد هر چند که شکوه و جلال خود را مدیون بتها و کاهنان بود. یوسف با سلام عزیز مصر گشت و راز و رمز عشق ورزیدن را به سلامی به ما آموخت و مظهر این وعدهی خدایی شد که فرمود سلام بر شما، اینک این اجر صبری است که کردید[15].
خدای سبحان در ادیان ابراهیمی از بهشت برین بارها و بارها یاد کرده است. برترین ویژگی رضوانی که خدای تعالی از آن یاد میکند، آن است که آدمیان در آنجا با سلام با یکدیگر روبرو میشوند. آنجا کسی سخن بیهودهای به کسی نمیگوید. آنجا همهمهی سلام است و بهشتیان جز سلام چیزی نمیشنوند و صبح و شام روزی خود را همراه با سلام دریافت میکنند[16].
آیین ورود به بهشت خدایی نیز با سلام همراه است. این گفتهی خدای مهربان است که گوید با سلام فرود آیید و هیچ اندیشهای به دل راه مدهید که شما از هرگزندی در امانید. بر این باورم که اینگونه پروردگار مثال میآورد باشد که ما زندگی خود را یکبار دیگر و با چشمی دیگر ببینینم و از این بازاندیشی لحظهای باز نایستیم. این مهرافزایی همان نیازی است که ما آدمیان در این دنیای خاکی سخت به آن نیازمندیم. مثالهای بهشتی خداوند، در حقیقت چشماندازها و انگارههایی هستند که ما در این دنیا سخت بدانها محتاجیم[17]. ابروان درهم کشیده، تازیانههای برافراخته و شمشیرهای آخته چه نسبتی با سلام خداوندی دارند؟
شمشیر، زبان دیو پلید است و بر همین سیاق زبان پاسخ به او است. آنان که آدمیان گنهکار چو خویش را با دیو رژیم یکی میگیرند سخت در اشتباهند. و چه بیراهه میروند که فکر میکنند برای به دست آوردن سلام اخروی باید در اینجا بر ابروان گره انداخت و روی ترش کرد، غافل از آنکه در آنجا جز آنچه در اینجا کشتهایم هیچ ندرویم[18]. گندم از گندم برآید، جو ز جو!
من خدای خویش را چنین شناختهام که در پی بهانهای است که به بندگان خود رحمت آورد. هم از این رو به فضل او سخت امیدوارم! لطافت و ذوقی که در بیان الهی در تجسم حال و هوای روانه ساختن آدمیان نکوکار به رضوان خویش وجود دارد بقدری بهجت آور است که آدمی سرخوش میشود. پرهیزگاران گروه گروه به سوی بهشت سوق داده میشوند و آنگاه که دربهای بهشت به روی آنان گشوده میگردد نگهبانان بر آنان سلام آورند و گویند خوش آمدید! در اینجا جاودانه بمانید[19].
آنان که به خدای مهربان دلسپردهاند این ندا را میشنوند که به آنان گفته میشود که با سلام وارد شوید که امروز روز جاودانگی است[20]. پیش از آن نیز خدای عزیز بندگان دوست داشتنی خویش را با سلام به سوی خود فرا میخواند. فرشتگان چون روح انسانهای پاک را میستانند به آنان میگویند سلام بر شما، به بهشت خدایی وارد شوید به پاس آن کردارهای نیکی که کردید[21]. و روزی نیز که خدای را ملاقات کنند باز تحیتشان سلام است[22]. امتداد سلام خداوندی چه زیبا، امید بخش و روح افزا است. از هبوط انسان بر کرهی خاکی تا همراهی فرشتگان به دنیای باقی و تا جاودانگی در رضوان الهی همه همراه با سلام است. و ما چه ارزان این سلام را به خشمی و غضبی و می فروشیم.
گویی خدای رحمان چون بر بندگان مهربان خود نظر می کند به وجد می آید که میفرماید سلام بر یحیی که از ما مهربانی را بر گرفته بود. سلام بر او هنگامی که زاده شد و آن هنگام که میمیرد و آن هنگام که باز زنده می شود. خدای عزیز در واگویی داستان پیامبر مهربانی، عیسی مسیح باز از سلام برای ما میگوید. سلام بر من آن روز که زاده شدم و آن روز که میمیرم و آنروز که برانگیخته میشوم. داستان سلام خدای بر پیامبران مهربان ادامه دارد. خدای در ذکر داستان ابراهیم و پدر خویش، باز از سلام ابراهیم بر پدر یاد میکند که گفت ای پدر سلام بر تو، من از پیشگاه خدای خود برای تو درخواست مغفرت میکنم که او به من مهربان است، این همه در حالی بود که پدر بت تراش بود. خدای همچنان یاد پیامبران خویش را ادامه میدهد و بر همه ی آنان که برگزیده است سلام میفرستد[23]. سلام بر نوح. سلام بر ابراهیم. سلام بر موسی و هارون. سلام بر آل یس. و سلام بر فرستادگان خدا[24].
نا همزبانی درد زمانهی ماست. بسیار پیش میآید که حتی عزیزان سخن یکدیگر را نمیفهمند، حتی در یک خانه و حتی کسانی که با یکدیگر ارتباط خونی دارند! مگر رگهای برآمده ی گردن در این شرایط کاری از پیش میبرند؟ به زمان نیاز است تا شاید اتفاقی جرقهای در ذهنها بزند و آتشی بر جانها بیندازد و سببی فراهم آورد تا همهگان در یک باز اندیشی جمعی به درک مشترکی از شرایط برسند و زخمها التیام یابند.
در این میانه، مهم، نحوهی سپری ساختن روزهای ناهمزبانی است. آیا میخواهیم با زخمِ زبانهای جانکاه بر این هیمهی آتش برافروخته شعلهای بیفزاییم و یا آنکه با سلام، رنج سپری کردن این دوران را کاهش دهیم! شاید بهترین رویکرد آن باشد که بگوییم ما در گرو عمل خویشیم و شما در گرو کردار خویش. پس سلام بر شما تا روشن شدن حقیقت! بندگان خدای رحمان در پاسخ جاهلان سلام گویند چرا که دلیل آوردن بر نادانان گرهی از گرههای فروبستهی حقیقت را نمیگشاید[25]. این سنت خدایی است که آدمیان را با سلام خطاب کند و از روی مهربانی کژراهه را به آنان بنمایاند حتی اگر مخاطبِ پیام، فرعون باشد. خدای به موسی و هارون فرمان میدهد که به سوی فرعون روید و به او بگویید که ما پیامبران پروردگار تو هستیم. پس بنی اسراییل را با ما روانه ساز و از شکنجه ی آنان دست بردار. ما به نشانهای از سوی خدا به سوی تو آمدهایم و سلام بر هر انکه از راه هدایت پیروی کند[26]. باز زبان گفتگو حتی با فرعون با نشانه و سلام همراه است نه با خشم و غضب! و در نهایت سلام است که دلهای مهربان بازگشته به خدا را از دوزخیان دیوسیرت جدا سازد[27].
قران کلام خدای سبحان نیز با سلام بر ما فرود آمده است. از همین رواست که در شب قدر فرشتگان از آغاز شب تا سپیده ی صبح ذکرسلام برلب دارند و ما را به سلام میخوانند[28]. به هر روی، در این هنگامه ی کینه توزی زمانه، قران ما را به سلام میخواند. امید که بتوانیم در این بهار پیش رو با سلامی از هم خبر بگیریم، جانهامان را به مهر به هم پیوند زنیم و فضا را برای خود و یاران تازه کنیم و روزنهای به سوی دنیای سلام و صلح و دوستی بگشاییم. بارالها تو سلامی و سلام از تو و برای تواست، و بازگشت سلام به سوی تواست. در این بهار پیش رو، در هر صبح و شام ما را به سلامی بنواز تا شاید دلهامان به هم نزدیکتر شوند و مهربانی سکه روزگار گردد[29].
[1] بر گرفته از آیههای 25 و 26 سورهی واقعه "لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما (25) الا قیلا سلاما سلاما (26)".
[2] بر گرفته از آیهی 159 سورهی آل عمران "فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین".
[3] بر گرفته از آیههای کریمهی 23 الی 25 سوره ی ابراهیم "و ادخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها باذن ربهم تحیتهم فیها سلام (23). الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء (24) تؤتی اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون (25).
[4] بر گرفته از آیهی 23 سورهی حشر "هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحن الله عما یشرکون".
[5] بر گرفته از آیهی 94 سورهی نساء "یا ایها الذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا فعند الله مغانم کثیره کذلک کنتم من قبل فمن الله علیکم فتبینوا ان الله کان بما تعملون خبیرا
[6] بر گرفته ازآیهی 16 سورهی مائده "یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیم الی صراط مستقیم".
[7] بر گرفته از آیهی 54 سورهی انعام "و اذا جاءک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمه انه من عمل منکم سوءا بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم".
[8] بر گرفته از آیهی 127 سورهی انعام " لهم دارالسلام عند ربهم و هو ولیهم بما کانوا یعملون".
[9] بر گرفته از آیهی 46 سورهی اعراف " و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم و نادوا اصحاب الجنه أن سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون".
[10] مناجات حضرت امیرالمؤمنین (ع): "الهی انت کما احب، فجعلنی کما تحب".
[11] بر گرفته از آیهی سورهی "دعویهم فیها سبحنک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعویهم ان الحمدلله رب العالمین".
[12] بر گرفته از آیهی 25 سورهی یونس "و الله یدعوا الی دار السلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیمم".
[13] بر گرفته از آیهی 48 سورهی هود "قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک و امم سنمتعهم ثم یمسهم منا عذاب الیم".
[14] بر گرفته از آیههای 69 الی 71 سورهی هود "ولقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا سلاما قال سلام فما لبث أن جاء بعجل حنیذ (69) فلما رءا ایدیهم لا تصل الیه نکرهم و اوجس منهم خیفه قالوا لا تخف انا ارسلنا الی قوم لوط (70) و امرأته قائمه فضحکت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق یعقوب (71)". و هم چنین بر گرفته از آیههای25 الی 28 سورهی ذاریات "اذ دخلوا علیه فقالوا سلاما قال سلام قوم منکرون (25) فراغ الی اهله فجاء بعجل سمین (26) فقربه الیهم قال الا تاکلون (27) فاوجس منهم خیفه قالوا لا تخف و بشروه بغلام علیم (28)".
[15] بر گرفته از آیه ی 24 سوره ی رعد "سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار".
[16] بر گرفته از آیه ی 62 سوره ی مریم "لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا".
[17] بر گرفته از آیه ی 46 از سوره ی حجر "ادخلوها بسلام امنین". و هم چنین آیهی 59 از سورهی نمل " قل الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی ءالله خیر اما یشرکون". و نیز آیهی 75 از سورهی فرقان "آولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقون فیها تحیه و سلاما".
[18] بر گرفته از آیههای 39 و40 سوره ی نجم "و أن لیس للانسان الا ما سعی (39) و أن سعیه سوف یری(40)". وهم چنین بر گرفته از حدیث "الدنیا مزرعه الاخره".
[19] بر گرفته از آیه ی 73 سوره زمر "وسیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا حتی ادا جاءوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین".
[20] بر گرفته از آیههای 33 و34 سورهی ق "من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب (33) ادخلوها بسلام ذلک یوم الخلود (34).
[21] بر گرفته از آیه ی کریمه ی 33 سوره ی نحل "الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون".
[22] بر گرفته از آیه ی 44 سوره ی احزاب "تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعد لهم اجرا کریما".
[23] بر گرفته از آیههای 13 الی 15 و هم چنین آیه ی 33 و نیز آیه ی 47 سوره ی مریم "و حنانا من لدنا و زکوه و کان تقیا (13) و برا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا (14) و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا (15) ... "و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا" (33)..."قال سلام علیک ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیا" (47) و هم چنین آیههای 61 و 62 همین سوره " جنات عدن التی وعد الرحمن عباده بالغیب انه کان وعدا ماتیا (61) لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا"(62).
[24] بر گرفته از آیههای 79، 109، 120، 130، 181. "سلام علی نوح فی العالمین"، "سلام علی ابراهیم"، "سلام علی موسی و هارون"، "سلام علی آل یاسین" و "سلام علی المرسلین".
[25] بر گرفته از آیه ی 55 سوره ی قصص "و اذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه و قالوا لنا أعمالنا و لکم آعمالکم سلام علیکم لانبتغی الجاهلین". و هم چنین بر گرفته از آیه ی 63 سوره ی فرقان "و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما". و نیز بر گرفته از آیه ی 89 سوره ی زخرف "فاصفح عنهم و قل سلام فسوف یعلمون".
[26] بر گرفته از آیه ی 47 سوره ی طه "فاتیاه فقولا انا رسولا ربک فارسل معنا بنی اسرائیل و لا تعذبهم قدجئناک بایه من ربک و السلام علی من اتبع الهدی"
[27] بر گرفته از آیه های 58 و 59 سوره ی یس "سلام قولا من رب رحیم (58) و امتازوا الیوم ایها المجرمون" (59).
[28] بر گرفته از سوره ی القدر "انا انزلناه فی لیله القدر(1) و ما ادراک ما لیله القدر (2) لیله القدر خیر من الف شهر (3) تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (4) سلام هی حتی مطلع الفجر(5).
[29] اللهم انت السلام و منک السلام و لک السلام والیک یعود السلام سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین